بنا به روایت ناقلان اخبار و ناشران وقایع جاریه سرزمین گل و بلبل ، دور از جان شما ، شیپورچی بلاد طهران ، که دیگر رفتش صبر و دل از دست ، به بوق و کرنا کرد احوال شیخ بلاد طهران ، که :
آن شیخ بلاد طهران ، لیسانس امور طیران / کاندید سابق جماهیر ، گم گشته عالم مشاهیر / آن عاشق تکنولوژی ، دشمن هم درخت و هم بیولوژی / آن فاتح قله قاف ، خواب آلوده و خیالباف / او که رفتارش بدور از کمدی ، شیخ الملوک شیخ البلدیه ، مشهور به راهنمایی و سواران بلد بود و مخالف حرص و حسد بود. تا آنکه خورد تقی به طوقی و شیخ ما افتاد توو قوطی !
نه ببخشید ، شد رئیس هرچی لوطی ! لوطی که چه عرض کنم شالوطی !
خانمش که منزلت دید ، گفتا به وی " که من چی !؟ "
شیخ البلدیه گفت :" خوب تو هم معاون !!"
آن وقت پسر به گفت به این جفت :" ای وای که بخت من خفت !"
گفتا پدرش :" که نه عزیزم برای تو هم نقشه ها کشیدم ............ "
این قصه گذشت تا که روزی خبر آمد که شده موقع جام جهانی !
نجبا و نجیب زادگان و ریز و درشت عالم بلدیه سفرساز کردند و شیخ البلدیه مصداق این ضرب المثل شد :
" خرج که از کیسه مهمان بود حاتم تایی شدن آسان بود " ووووو ........................
فی الجمله چنین کردند بزرگان دعوا :
شیپورچی بلاد طهران ، با پخش خبر بوق وکرنا از احوالات شیخ بلاد طهران ، موجبات نگرانی مقامات از ما بهتران را فراهم آوردی و اعلام کردندی :
" پخش کننده اراجیف ،چون پای خود از گلیم بیرون انداخت باید بره آنجا که عرب می انداخت !!!"
تابوده چنین بوده تا باد چنین ناباد.
هر چند واقعه خیلی خیلی ز شت بود ولی متن خیلی زیبا بود.
از همه زیبا تر زمان که با گذشتش نقابهای خیلیها رو از چهره هاشون بر میداره.
خدا کنه وقتی که زمانش برسه و نقاب از چهره ما برداشته بشه اگر زیباتر نبودیم زشتتر نباشیم. پس راحتتر اینه که ......نباشیم.
(لطفا جای خالی را پر کنید.)
مرسی بابت کامنت جالبتون. این نوشته هم خوب بود
آخرشو خیلی خوب اومدی :))
سلام دم استادو باید ببینی خودشیرینی از اول ترم باید شروع بشه نه آخرش
خیلی جالب بود . تحت تآثیر قرار گرفتم.
از نظرت راجع به وبلاگم متشکرم.
سلام . هوبی نیستی بابا به ما سر نمیزنی همش ۲هفته نبودیمو .در ضمن مطلبت عالی بود . نظرت در باره این مطلب من چیه بخونش ؟موفق باشی بای
گناه ما بی آنکه بدانیم چرا،گریستن است
سلام ای ول این همه ایرادات خوشمان آمده بوده است