عروسیتون مبارک !

 

عروسیتون مبارک !

 

ظاهرا بالا بودن هزینه کرایه ماشین آقا داماد رو مجبور کرده که اسب تریلی بابا جونو به عنوان ماشین عروس گل بزنه !

 

 

تصاویر ماهواره ای از شهر بیروت

 

تصاویر ماهواره ای از منطقه داهیه، در حومه جنوبی بیروت قبل و بعد از آغاز جنگ اسرائیل و حزب ا... نشان از عمق خرابی ها در شهر بیروت دارد. تصویر اول برای 12 جولای و قبل از آغاز درگیری و تصویر بعدی مربوط به 22 جولای و تنها چند روز بعد از شروع درگیری هاست. همانطور که می بینید بسیاری از ساختمان ها و جاده ها از بین رفته اند.

 

منبع: http://www.cnn.com/interactive/world/0608/popup.beirut/frameset.exclude.html?eref=yahoo

نامه پیرزنی به خدا !

 

نامه  پیرزنی  به خدا !

در اداره ی پست مثل تمامی روزها نامه ها دسته بندی می شدند تا هر کدام به مقصد خود برسند .یکی از این کارمندها که مشغول کار خود بود ونامه ها را اماده می کرد و در جای خود می گذاشت  ناگهان به نامه برخورد که روی ان نوشته شده بود نامه ای به خدا. آن را باز کرد در نامه چنین نوشته شده:

  خدای عزیزم من پیر زنی هستم 84 ساله و با حقوق ناچیز باز نشستگی که فقط 100 دلار است زندگی خود را سپری می کنم. امروز جوانی پول من را که درکیفی بود از من دزدید من هم دراین شب عید دوستانم را به مهمانی دعوت کرده ام و پولی ندارم تا از انها پذیرایی کنم کسی را هم ندارم تا از او پولی قرض بگیرم حال ای خدا من نمیدانم چه کنم مرا کمک کن
کارمند اداره ی پست که این نامه را خوانده بود همکاران خود را صدا زد و ماجرا را برای انها تعریف کرد. کارکنان هم بعد از شنیدن این داستان جیبهای خود گشتند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتد در اخر96 دلار روی هم جمع شد ان را در پاکتی گذاشتند و به پیره زن فرستادند . بعد از چند روز دوباره نامه ای به اداره پست امد که روی ان نوشته شده بود: نامه ای به خدا کارمندان دور هم جمع شدند تا ان را بخوانند نامه را باز کردند .پیر زن چنین نوشته بود :
 
 خداوندا از تو متشکرم مهمانهای من امدند و من برای آنها شامی عالی پختم البته از ان پول 4 دلارش کم بود که من اطمینان دارم ان را کارمندان اداره ی پست برداشته اند
 

مرثیه ای برای کودکان ((قانا))

 

مرثیه ای برای کودکان ((قانا))

 

 

 

دیدی قناری ها فرصت پرپر زدن هم نداشتند .

دیدی تا صبح در خون خود غلطیدند و کسی صدای انان را نشنید .

دیدی نفس پروانه ها قطع شد / وقتی شارون هنوز با دستگاه نفس می کشد و زنده است .

انگار این سهمیه هر از چندگاه قاناست که مردمانش / زنان و کودکانش به خون غلطیده شوند .

چفیه کم می اید اگر بخواهیم همه زخم های فلسطین و لبنان را ببندیم .

چقدر خون در قانا بریزد تا صهیونیست ها قانع شوند .

کودکان امریکایی و اسرائیلی شب را با لالایی گهواره Baby care صبح کردند / اما ساجده و احمد تا صبح در زیر اوار دستانشان در دست هم بود اما نه صبح را دیدند و نه همدیگر را .

مردم خاورمیانه ؛ عروس خاورمیانه را به خاک و خون کشیدند .

این جنوب چه واژه ای است ؟ چه حکایتی دارد ؟ جنوب شهر /کشورهای جنوب / جنوب لبنان .

راستی از کجا به جنوب لبنان می روند / انجا که بوی خون و باروت می دهد.

و راستی  صور کجاست ؛ و وای بر ما که صور را بدمند و ندانیم که صور کجاست و در صور چه گذشت ؟

مغز خام ((خاخام ها)) از حرارت بمب ها پخته شده است / ماماموت های مرکاوا  هم کاری از پیش نمی برند .

1500 تن بمب امریکایی هم نتوانسته است کاری کند که سگ های صهیون بتوانند در بلندی های جولان / جولان دهند .

مدیترانه / ترانه  اش نمی اید / وقتی پاچه ناوچه های جنگی صهیون اب را نجس کرده است .

آی مردم به خون نیاز داریم / خاورمیانه خونریزی کرده است .

چه لجبازی می کند این غده سرطانی صهیون .

نصرالله تیغ برداشته است / آی مردم برای جراحی این غده سرطانی به خون نیاز داریم‌ / به گروه خونی شجاعت / ایثار / شهادت و مقاومت .

مردم بدانید ستاره داود در صور فلکی عدالت و انسانیت جایی ندارد / ستاره داود نوری ندارد اگر بمب های لیزری ساخت امریکا نباشد .

تلویزیون العربیه خجالت کشید وقتی تصویر زنان و کودکان به خاک و خون کشیده قانا را پخش کرد / فریاد کشید از بی غیرتی برخی اعراب که اسم مرا عوض کنید که من العربیه  نیستم !

 

 

الوقایع الاتفاقیه

 

 

                     الوقایع الاتفاقیه

 

 

 

 

بنا به روایت ناقلان اخبار و ناشران وقایع جاریه سرزمین گل و بلبل ، دور از جان شما ، شیپورچی بلاد طهران ، که دیگر رفتش صبر و دل از دست ، به بوق و کرنا کرد احوال شیخ بلاد طهران ،  که :

 

آن شیخ بلاد طهران ، لیسانس امور طیران / کاندید سابق جماهیر ، گم گشته عالم مشاهیر / آن عاشق تکنولوژی ، دشمن هم درخت و هم بیولوژی / آن فاتح قله قاف ، خواب آلوده و خیالباف / او که رفتارش بدور از کمدی ، شیخ الملوک شیخ البلدیه ، مشهور به راهنمایی و سواران بلد بود و مخالف حرص و حسد بود. تا آنکه  خورد تقی به طوقی و شیخ ما افتاد توو قوطی !

نه ببخشید ، شد رئیس هرچی لوطی ! لوطی که چه عرض کنم شالوطی !

 

خانمش که منزلت دید ، گفتا به وی " که من چی !؟ "

شیخ البلدیه گفت :" خوب تو هم معاون !!"

آن وقت پسر به گفت به این جفت :" ای وای که بخت من خفت !"

گفتا پدرش :" که نه عزیزم برای تو هم نقشه ها کشیدم ............ "

 

این قصه گذشت تا که روزی خبر آمد که شده موقع جام جهانی !

نجبا و نجیب زادگان و ریز و درشت عالم بلدیه  سفرساز کردند و شیخ البلدیه  مصداق این ضرب المثل شد :

 " خرج که از کیسه مهمان بود حاتم تایی شدن آسان بود " ووووو ........................

 

فی الجمله چنین کردند بزرگان دعوا :

شیپورچی بلاد طهران ، با پخش خبر بوق وکرنا از احوالات شیخ بلاد طهران ، موجبات نگرانی مقامات از ما بهتران را فراهم آوردی و اعلام کردندی :

" پخش کننده اراجیف ،چون پای خود از گلیم بیرون انداخت باید بره آنجا که عرب می انداخت !!!"